در گذشتههای نه چندان دور، هنگامی که هنوز فضای مجازی این قدر ما را مشغول به خود نکرده بود و گروههای فامیلی و دوستان در قالب گروههای تلگرامی، واتساپی، وایبری، اینستاگرامی و غیره شکل نگرفته بود، محفلی وجود داشت که شبها بعد از صرف شام، اغلب در سرسرای خانهها و گاه در محافل دیگر از سوی اهالی فامیل یا دوستان برگزار میشد و ضمن گفتوگوی چهره به چهره، با فعالیتهای مفرح و هنری همراه بود.
البته در این اثنا نباید امروز از تشریفات، تجملگرایی و چشم وهم چشمیها غافل ماند که جای سادگی، صفا و صمیمیت گذشته را در زندگی و معاشرت نسلهای امروزی در این محفل شبنشینی گرفته است. تأثیری که حتی در دورهمیهای مردم روستاها رخنه کرده است. با این وجود شبنشینیهای امروزی بر خلاف گذشته نه حرفی برای گفتن دارند و نه گوش و دلی که خریدار حرفشان باشد. زیرا این شبنشینیهای مدرن امروزی، کاملاً مناسبتی (در مرگ و میر، شادباش یا زیارت قبول) و فقط در میان بستگان درجه یک و گاه همسایههای دیوار به دیوار خلاصه میشود.
این دیدارها که به عنوان مهمانی تشکیل میشود، سالی یک بار و در چند ساعت برنامهریزی میشود که آن هم صرف خیره شدن به صفحه تلویزیون شده و هر کس به فراخور علاقهاش، خود را مشغول به کاری میکند. در این نشستهای سوت و کور، نگاههای محبتآمیز و یک کلام مفید و امیدبخش از سوی بزرگترها نسبت به بقیه دریغ میشود و اگر سخنی یا نکتهای هم باشد، معمولاً شنیده نخواهد شد.
یک محفل ۵ ساعته با چاشنی گرمای کرسی و شم اقتصادی!
تاریخ را به عقب ببریم و ببینیم که شبنشینیها چگونه بوده و سرگرمیهای رایج آنها در شبهای سرد پاییزی چه بوده است؟
دوره شبنشینی معمولاً از ابتدای فصل پاییز که شبها کمکم طولانیتر و کرسیها گذاشته میشد، آغاز و تا آخر اسفند ماه ادامه مییافت. اما اوج این سنت از نیمه دوم پاییز بود که مردم دیگر از کارهای سخت و خستهکننده روزانه فارغ میشدند و در این میان شبنشینیهای زمستانی در شبهای بلند و طولانی بهترین و مناسبترین رسم دیدارهای خانوادگی و معاشرت و پرداختن به سرگرمیهایشان بود.
مدت زمان این شبنشینیها هم از همان سر شب که مردم بنا به عادت همیشگی خود شامشان را میخوردند، شروع میشد و اغلب تا ساعتهای میانی شب طول میکشید. مردم، تازه بعد از ساعتها گفت و شنود و معاشرت، خیلی زودتر از امروز، سر بر بالش میگذاشتند و به خواب میرفتند.
شبنشینیها آنقدر شیرین بود که اغلب افراد، تمایلی به برخاستن نداشتند و انگار نمیخواستند به خانه خود بروند؛ چون این دورهمیها، سرشار از حکمت، پند، درس و اخلاق بود. زیرا در خانههای مردم مانند امروز وسایل سرگرمکنندهای وجود نداشت و البته در این شبنشینیها تا حدودی به لحاظ اقتصادی و صرفهجویی در نفت چراغ روشنایی خانه هم موثر بود. چرا که هر شب زمستانی چند خانواده در یک خانه جمع میشدند و از روشنایی یک چراغ گردسوز استفاده میکردند. به عبارتی در خانههای خالی از افراد، چراغی روشن نمیشد.
زمانی که کرسیها فامیل را کنار هم جمع میکرد/ سرگرمیهای جالب در شبنشینیها
مکان شبنشینیها در خانههای ساده، خشتی و گلی مردم و اغلب در یک یا دو اتاق (تو در تو) با فرشهایی که عمدتاً گلیم یا قالی بود، برگزار میشد. این اتاق نسبت به سایر اتاقها رنگ و رویی بهتر و چیدمانی زیباتر داشت. درون این اتاقها کرسیهای ۸۰ در ۸۰ سانتیمتر یا یک در یک متر مربع میگذاشتند و از هر طرف، جای نشستن دو نفر از اعضای خانواده و در کنارههای کرسی هم جای نشستن خردسالان بود. گاهی سه تا چهار خانواده چند نفره اطراف این کرسیها با رعایت حدود محرم و نامحرمی مینشستند.
این شبنشینیها بین خانوادههای اقوام و همسایگان نزدیک در چند نوبت صورت میگرفت و بین غریبهترها هم حداقل یک نوبت برگزار میشد. این حضور با احترام نسبت به بزرگان فامیل و گاهی حتی بدون اعلام قبلی انجام میشد. به جز خانوادههای مسن که توان شبنشینی رفتن نداشتند، در بین اقوام و خویشاوندان و هممحلیهای نزدیک، شبنشینی در چند نوبت و به صورت گروهی انجام میگرفت. از سرگرمیهای رایج شبنشینیها میتوان به قصهگویی، کتابخوانی، خاطرهگویی، پرسش و پاسخ، چیستانهای رایج، بافندگی پوشاک زمستانی، بازیهای سنتی و غیره نام برد.
سنت شبنشینی هر چند این روزها در شهرها و روستاها چندان رنگ و بویی ندارد، اما خاطره مردم از این سنت شنیدنی است:
از بیان دلاوریهای امام علی (ع) تا بازیهای کودکانه در شبنشینیهای مردم ایران
سیدمحمدصادق حسینی، یکی از شهروندان یزدی که دوران میانسالیاش را سپری میکند، درباره سنتشبنشینی یزدیها در گذشتههای دور میگوید: همه اعضای درجه یک خانواده دور کرسی که لحاف بزرگی روی آن کشیده بود، مینشستند و از سینیای که برگههای زردآلو، هلو، آلوچه خشک، نخود و کشمش قرار داشت، میخوردند. یک نفر هم قصه میگفت که عمدتاً قصه نمکی و بزک زنگوله پا بود!
او با کنایه به اینکه امروز شوفاژ جای کرسی را گرفته است، ادامه میدهد: الان دیگر از این شبنشینیها رسم نیست. کرسی در کار نیست. کرسی جایش را به شوفاژ داده است! شبنشینی تبدیل به تماشای تلویزیون شده است و دیگر نه کسی قصه میگوید و نه قصهای میشنود.
سودابه امینی که مادر سه فرزند است، درباره سنت شبنشینیها در میان اقوام کُرد این گونه میگوید: شبنشینی در بین قومیتهای کرد اتفاقی است که هیچ تازگی ندارد. آنها آنقدر به این شیوه زندگی خو گرفتهاند که اگر شخصی از این مهمانیها دور بیفتد، بیشتر مورد سؤال واقع میشود. هر چند این اتفاق در سالهای گذشته بسیار اهمیت داشت. به خصوص در شبهای سرد زمستان و به دلیل موقعیت جغرافیای کوهستانی آن، در کنار یکدیگر جمع میشدند.
او میافزاید: یکی از اتفاقات جالب این شبنشینیها خواندن شاهنامه و یاد کردن از جوانمردیها و قدرت امام علی (ع) در جنگها بود. بسیاری از بزرگترها و پیرمردهای فامیل با شنیدن نام حضرت علی (ع) و دلاوریهای او اشک از چشمانشان سرازیر میشد و این بزرگترین درس مذهبی برای کوچکترها بود.
امینی درباره تنقلات مورد استفاده در این شبنشینیها اظهار میدارد: بیش تر خوراکی آنها انواع تخمه بود. به این دلیل که زمینهای آنها جالیزی بود. همچنین خوردن ترخینه که با دوغ و گندم در تابستان تهیه میشد، از غذاهای دسر و سوپ آخر شب محسوب میشده است.
سعید جهاندیده که تا ۲۰ سالگی در شهر اردبیل سکونت داشته، اکنون ۴۹ سال دارد و پدر سه فرزند است، درباره دورهمیهای شبهای پاییز و زمستان این شهر میگوید: در خانه بزرگترهای فامیل که بیشتر خانه مادربزرگ، پدربزرگ، عمو، دایی، خاله یا عمه جمع میشدیم و زیر کرسی مینشستیم. بچههای فامیل در این دورهمیها، بازی الاکلنگ (با چوب)، کمربازی و زوبازی میکردند.
او ادامه میدهد: در شبنشینیها از میوهها و خوراکیهای محلی مثل مویز، بِه، گندم، شادونه و غیره استفاده میکردیم. متأسفانه الان که در تهران سکونت دارم، این سنت میان بستگانم اجرا نمیشود و از آنجایی که بیشتر بزرگترهایم به رحمت خدا رفتهاند، دیگر این سنت در فامیل ما جایگاهی ندارد.
مزیتهای شبنشینی
در این میان نرگس مقدم که ۲۸ بهار از زندگی او گذشته است و خاطره او از شبنشینیها به مادربزرگ مرحومش برمیگردد، خاطرنشان میکند: مردم اراک در دورهمیهای شبانه خود به حافظ تفأل میزنند و از خوراکیهای فصل پاییز و زمستان استفاده میکنند. بیشتر در خانه بزرگترهای فامیل جمع میشوند و به بیان خاطرات و گفتههای شنیدنی میپردازند.
زندگی آپارتمانی احیای سنت شبنشینی را با چالش روبرو ساخته است
مسعود عالمی نیسی، مدیرگروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه خانوادهها نقش مؤثری در کاهش شبنشینی نداشتهاند، میگوید: قدم به قدم نیاز خانوادهها به همدیگر را به سازمانها و شرکتهای بیرونی واگذار کردهایم و از ۲۴ ساعت شبانهروز، بهانه خیلی اندکی برای روابط میان خانوادهها باقی گذاشتهایم.
این کارشناس امور اجتماعی میافزاید: شبنشینی، مظهری از روابط و نشانهای از وجود روابط میان خانوادگی است که در این راستا باید اساس پیوندهای داخل خانواده را احیا کنیم و یکسری سیاستها در حد کلان انجام شود که آن سیاستها، موجب تقویت پیوندها به صورت زیرساختی شود.
عالمی نیسی با اشاره به اینکه زندگی آپارتمانی احیای سنت شبنشینی را با چالش روبرو ساخته است، ابراز میدارد: آپارتماننشینی یکی از علل زیرساختی کوچک شدن خانوادههاست. قادر نیستیم فرزند بیشتری بیاوریم که به دنبال آن یک خانواده گسترده را در یک آپارتمان قرار دهیم. بنابراین کوچک شدن خانهها عامل کوچکتر شدن خانوادهها شده است.
به گفته او، در این اثنا باید توجه داشت که احیای شبنشینی در این ایام مزیتهای زیادی نظیر بجا آوردن صلهرحم، همدلی و همکاری در مواقع بروز مشکل، مشارکت در شادی و تقویت روابط اجتماعی دارد که میتواند به عنوان یک بسته فرهنگی کوتاه مدت در انتقال ارزشها و آداب و رسوم ملی ـ دینی در این بحبوحه فضای مجازی ایفای نقش کند.
ارسال نظرات